درس‌هایی از همه‌گیری کووید-۱۹ در ایران (قسمت سوم)

پیشتر اشاره کردیم که مساله اپیدمی کووید در ایران به دلایلی متعددی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. زمان شیوع همه‌گیری کووید-۱۹ و روش‌های پیشگیری و درمانی نه چندان کارآمدی که نرخ ابتلا و مرگ‌و میر را در این کشور افزایش داد، سبب جلب جامعه جهانی پزشکی به این کشور شد. در بخش‌های پیشین با استناد به مقاله دکتر ماهان غفاری، پژوهشگر دانشگاه آکسفورد بریتانیا، و همکارانش به نحوه شیوع و گسترش ویروس در ایران پرداختیم. در آخرین بخش از این مقالات به جمع‌بندی نتایج و همینطور به بررسی مطالعات ویروس‌شناسی و اهمیت آن در زمان همه‌گیری می‌پردازیم.

در بخش‌های قبلی اشاره کردیم که  عدم نشر آمار درست آمار، عدم شفافیت مسئولان امر و اخذ سیاست‌های نادرست پیشگیری و درمان سبب شد ایران چندین موج ابتلا را تجربه کرده و با میزان مرگ‌و میری بالاتر از کشورهای مشابه روبرو شود. ایران جزو اولین کشورهایی بود که همه‌گیری کووید-۱۹ در آن آغاز شد و به عنوان یک منبع در پحش ویروس در کشورهای همسایه خود و دیگر کشورها نقش داشت. اخذ نادرست سیاست‌های مداخله‌ای غیردارویی همانند فاصله‌گذاری اجتماعی، تعطیلی مراکز عمومی و قرنطینه که در این کشور رعایت نشد، سبب گردید که ایران چند موج عظیم از ابتلا را تجربه کند. تا پایان سال ۲۰۲۱ یعنی حدود دوسال پس از آغاز همه‌گیری جهانی ایران در مجموع پنج موج اصلی را پشت سر گذاشت که دو موج آن مربوط به سویه آلفا و دلتا در بهار و سپس در اواخر تابستان و پاییز همان سال بود.

بیشتر بخوانید:

توقف اطلاع‌رسانی درست در بحبوحه شیوع این بیماری و زمانی که انتشار داده‌ها به درک بهتر دانشمندان و پزشکان برای مقابله با آن ضروری بود، صورت گرفت و سیاست‌های دولتی ایران مانع از نشر اطلاعات دقیق و کامل در این باره شد. این موارد سبب شده است که پژوهش در مورد نحوه شروع، پخش و میزان ابتلا به کووید-۱۹ در ایران با مشکلات بسیاری همراه شود.

در گزارش دیگری که از سوی این تیم تحقیقاتی منتشر شده آنها کوشیدند با استفاده از داده‌های به‌روزرسانی شده هفتگی و براساس طبقه‌بندی که از موارد مرگ‌و میر مندرج در سازمان ثبت احوال ایران و با کمک‌ مدل‌های ریاضی فرایند همه‌گیری کووید-۱۹ را در ایران بازسازی کرده و مواردی چون نرخ بیماری، بستری و مرگ‌و میر را تخمین بزنند.

تجزیه و تحلیل میزان و مرگ و میرهای مازاد در سطح استانی و در طی پنج موج کووید-۱۹ حاکی از آن است که گرچه تعداد میزان قابل توجهی از مرگ‌و میر از اواسط دیماه ۱۳۸۹ آغاز گردید، اما به نظر می‌رسد که همه‌گیری واقعی در ایران حدود چند هفته زودتر آغاز شده است. همچنین این تحقیق نشان می‌دهد که در طول دو موج اول پاندمی تعداد مرگ‌و میر واقعی ناشی از ابتلا به کووید-۱۹ حدود ۲.۵ برابر بیشتر از تعداد رسمی گزارش شده است. همچنین نتایج حاصله از تحقیقات این گروه نشان‌دهنده آن است که تا تا تاریخ ۳۰ مهرماه ۱۴۰۰ قریب به ۲۶۰ هزار مورد فوتی مازاد نسبت به سال قبل ثبت شده که دو برابر میزان آمار رسمی درگذشتگان از کووید-۱۹ (۱۲۵ هزار نفر) تا آن تاریخ بوده است. استان‌های گیلان، قم، مازندران و گلستان به عنوان مکان‌های سیاحتی یا زیارتی که با ورود مسافر روبرو بودند، بالاترین میزان مرگ‌و میر مازاد را به نسبت جمعیت خود تجربه کردند. همچنین در موج سوم (پاییز ۱۳۹۹) و موج پنجم (اواخر تابستان و اوایل پاییز ۱۴۰۰) و همزمان با شیوع سویه دلتا، میزان قابل توجهی مرگ‌و میر مازاد در تمامی استان‌های این کشور به ثبت رسیده است.

تصویر زیر نمایشگر نرخ حمله برحسب درصد در استان‌های ایران تا تاریخ ۳۰ مهرماه ۱۴۰۰ را به نمایش می‌گذارد. در اپیدمیولوژی، نرخ حمله به نسبت جمعیتی اطلاق می شود که در یک دوره زمانی مشخص به بیماری یا وضعیت خاصی مبتلا می شوند. برای محاسبه میزان حمله، تعداد موارد جدید بیماری بر کل جمعیت در معرض خطر تقسیم شده و در ۱۰۰ ضرب می‌شود تامیزان آن به دست آید. جمعیت در معرض خطر معمولاً شامل افرادی است که مستعد ابتلا به آن بیماری هستند و در معرض منبع عفونت قرار گرفته‌اند. نرخ حمله به ویژه در درک پویایی انتقال بیماری‌های عفونی مفید است. عواملی مانند میزان عفونی بودن بیماری، حساسیت جمعیت و میزان قرار گرفتن در معرض پاتوژن بر نرخ حمله اثر می‌گذارد.

کشورهایی با درآمد کم و متوسط به دلیل عدم توسعه در سیستم‌های نظارتی و بهداشتی با چالش‌های فراوانی در ارائه گزارش‌های مرتبط به میزان فراگیری و مرگ‌ و میر ناشی از آن روبرو هستند. عدم دسترسی به اطلاعات دقیق که ناشی از ضعف سیستم‌های بهداشتی و درمانی است سبب می‌شود که این کشورها نتوانند سیاست‌های درستی در این زمینه اتخاذ کنند. در همین راستا ناتوانی در کنترل بیماری، درمان و ثبت مرگ‌ومیر ناشی از همه‌گیری بیماری‌های عفونی سبب اختلال در بهداشت عمومی شده و بر اعتماد جامعه اثر می‌گذارد. مطالعات نام برده شده و سایر پژوهش‌های مشابه نشان می‌دهد که ایران در مواجهه با همه‌گیری کووید-۱۹ در سطوح مختلف از تشخیص و درمان تا ثبت اطلاعات بیماران و درگذشتگان عملکرد ضعیفی داشته است. عدم ارائه آمار شفاف از سوی مقامات مسئول سبب گردید تا تخمین درستی از موارد ابتلا، بستری و مرگ‌ومیر ناشی از آلودگی به کووید-۱۹ در دسترس محققان مستقل قرار نگیرد.

ایران نه تنها در مدیریت بیماری بلکه در ارائه واکسیناسیون عمومی با معضلات بسیاری همراه بود. کشور که در تلاش برای تولید واکسن‌های بومی خود بود، دیرتر و با نرخ کمتری از کشورهای همسایه خود از جمله ترکیه، واکسیناسیون با استفاده از واکسن‌های تایید شده را آغاز کرد. با وجود آنکه واکسن کووید-۱۹ از اوایل سال ۲۰۲۱ معرفی وبازارهای جهانی راه یافت، ایران تا نیمه‌های تابستان ۱۳۹۹ (پایان ژوئیه ۲۰۲۱) و در حالیکه موج دلتا کشور را فراگرفته بود، تنها بخش کوچکی از جمعیت خود را واکسینه کرد. این میزان در ترکیه، کشور همسایه ایران و با جمعیت و اقتصادی مشابه آن کشور بیش از سه برابر بود.

تصاویر زیر به مقایسه نرخ و درصد واکسیناسیون به نسبت جمعیت هر کشور در ایران و کشورهایی با اقتصاد و نوع واکسن مشابه با ایران تا نیمه‌ تابستان ۱۳۹۹ (پایان ژوئیه ۲۰۲۱) پرداخته است. (A) درصد کسانی که حداقل یک دُز واکسن دریافت کردند. (B) درصد و نسبت کسانی که دُز اول و یا هر دو دُز واکسن را دریافت کردند. 

این تیم تحقیقاتی با بررسی داده‌های سفر هوایی، اطلاعات ژنومی موارد تایید شده با سابقه سفر به/از ایران و تعداد مرگ‌و میرهای مازاد ثبت شده به تخمین میزان شیوع و نرخ واقعی اپیدمی در ایران پرداختند. آنها با انجام تجزیه و تحلیل فیلوژنتیک، که ارتباط ژنتیکی نمونه‌های ویروسی را بررسی می‌کند، ادغام داده‌های اپیدمیولوژیک و بالینی مانند تاریخچه سفر و تاریخ شروع علائم، و همینطور تعداد مرگ‌و میرهای مازاد دریافتند که ورود ویروس به ایران احتمالا از طریق فردی پرخطر با سفرهای مکرر به این کشور اتفاق افتاده است. این مساله اهمیت انتقال بیماری‌های عفونی در زمان همه‌گیری از یک منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر را پررنگ‌تر کرده و این پیام را مخابره می‌کند که کنترل ورود و خروج مسافر و تماس‌های اجتماعی در زمان همه‌گیری‌های عفونی امری بسیار مهم است که باید در سیاستگذاری‌های آینده به آن توجه بیشتری شود.

همچنین تجزیه و تحلیل‌های صورت گرفته نشان می‌دهد که در صورت وقوع اپیدمی عفونی با بررسی چگونگی و میزان شیوع بیماری و با در نظر گرفتن سیاست‌های مداخله‌ای می‌توان به الگوی نسبتا دقیقی برای تشخیص زمان موج‌های بیماری در آینده دست یافت. همچنین یافته‌های استانی نشان می‌دهد که سیاست‌های مداخله‌ای غیردارویی از جمله رعایت فاصله اجتماعی، تعطیلی مکان‌های عمومی، عدم تردد میان شهرها سبب می‌شود نقش مهمی در کنترل شیوع بیماری‌های عفونی در زمان همه‌گیری آنها ایفا می‌کند.

در بررسی این مقاله علمی دریافتیم که بررسی ژنتیکی ویروس همراه با تحلیل‌های اپیدمیولوژیکی بیماری می‌تواند به درک بهتر محققان و پزشکان از عفونت‌زایی ویروس کمک کند. در ادامه به این مساله می‌پردازیم که مطالعه ژنومی ویروس چیست و چه اهمیتی دارد.

ژنوم یک موجود زنده حاوی دستورالعمل‌هایی وراثتی است که در پیدایش، رشد و تکامل آن نقش دارد. به عبارتی آنچه جانوران، گیاهان، میکروب‌ها و سایر موجودات زنده را از هم مجزا می‌کند ماده ژنتیکی موجود در سلول‌های آنهاست. مطالعه ژنومی یک ویروس شامل تجزیه و تحلیل مواد ژنتیکی، و نقش آن در ساختار، عملکرد و تکثیر ویروس است. این مطالعات نقش مهمی بر درک ما از ویروس‌ها و تاثیر آن بر سلامت انسان می‌گذارند که به بررسی اجمالی آنها می‌پردازیم:

درک تکامل ویروس: مطالعات ژنوم به محققان کمک می‌کند تا تکامل ویروس‌ها را در طول زمان پیگیری کنند. با مقایسه توالی‌های ژنتیکی سویه‌های مختلف ویروسی، دانشمندان می‌توانند تغییرات یا جهش‌ها را در ژنوم ویروس شناسایی کنند. این جهش‌ها می‌توانند بینشی در مورد چگونگی سازگاری و تکامل ویروس، از جمله ظهور انواع جدید و نحوه‌ بیماری‌زایی آنها، ارائه دهند. سرعت ظهور جهش های جدید در ویروس همچنین می‌تواند به عنوان یک ساعت مولکولی عمل کند و محققان را قادر سازد که تاریخ شروع یک بیماری همه گیر را تخمین زده و تاریخچه ویروس را بازسازی کنند. ردیابی تکامل ویروسی برای توسعه تشخیص، درمان و تولید واکسن‌ها و داروهای موثر بسیار مهم است.

شناسایی و خصوصیات واریانت‌ها: آنالیز ژنومی شناسایی و خصوصیات واریانت‌های ویروس را امکان‌پذیر می‌کند. واریانت‌ها سویه‌های ویروسی هستند که به دلیل جهش‌های خاصی که در ژنوم آنها رخ داده رفتارهای متفاوتی را در انتقال، بیماری‌زایی و مقاومت در برابر درمان از خود نشان می‌دهند. یه عنوان مثال دلتا و اومیکرون سویه‌های جدیدی از ویروس کرونا بودند که عملکرد متفاوتی داشتند. با تجزیه و تحلیل داده‌های ژنومی، دانشمندان می‌توانند انواع مختلف را شناسایی و طبقه‌بندی کرده و با نظارت بر نحوه گسترش آنها تاثیرات ویروس‌ها را بر سلامت عمومی ارزیابی کنند. این داده‌ها به اطلاع‌رسانی عمومی و اقدامات بهداشتی، از جمله توسعه و تنظیم تست‌های تشخیصی و واکسن‌ها کمک می‌کند.

ردیابی زنجیره‌های انتقال: مطالعات ژنومی می‌تواند الگوهای انتقال ویروس را نشان دهد. با مقایسه توالی ژنتیکی ویروس‌ها از افراد مختلف آلوده، دانشمندان می‌توانند شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کرده و زنجیره‌های انتقال را ردیابی کنند. این اطلاعات برای درک چگونگی انتشار ویروس در جوامع بسیار مهم است چرا که به شناسایی خوشه‌های عفونت، ردیابی منبع شیوع و اجرای اقدامات کنترلی هدفمند مانند قرنطینه کمک می‌کند.

ارزیابی دقت تشخیصی: مطالعات ژنومی به توسعه و بهبود تست‌های تشخیصی عفونت‌های ویروسی کمک می‌کند. با شناسایی نشانگرها یا مناطق ژنومی خاص، محققان می‌توانند آزمایش‌های بسیار حساس و اختصاصی برای تشخیص حضور ویروس در نمونه‌های بیمار طراحی کنند.

تولید واکسن: مطالعات ژنومی نقش مهمی در تولید واکسن دارد. با تجزیه و تحلیل ساختار ژنتیکی ویروس، دانشمندان می‌توانند مناطق هدف را برای طراحی واکسن را شناسایی کنند. داده‌های ژنومی همچنین به ارزیابی اثربخشی واکسن‌ها در برابر گونه‌های مختلف ویروس کمک می‌کند. علاوه بر این، نظارت بر تغییرات ژنومی ویروس در طول زمان می‌تواند به توسعه واکسن‌های به‌روز یا اصلاح‌شده بیانجامد.

نظارت بر سلامت عمومی: مطالعات ژنومی به محققان کمک می‌کند تا با تشکیل پایگاه‌های داده، اطلاعات جامعی از ماده ژنتیکی ویروس فراهم کرده و با شناسایی انواع در حال ظهور به تشخیص تهدیدات بالقوه برای سلامت عمومی دست یابند. این مساله کمک می‌کند تا اقدامات پیشگیرانه و درمانی به صورت هدفمند صورت گرفته و خسارات جانی و مالی را در سطح جامعه به حداقل برساند.

به طور خلاصه، مطالعات ژنومی ویروس ها اطلاعات حیاتی را برای درک تکامل ویروس‌ها، شناسایی انواع ویروس‌ها، ردیابی الگوهای انتقال، بهبود تشخیص، هدایت توسعه واکسن، و حمایت از نظارت بر سلامت عمومی فراهم می‌کند. این مطالعات به توانایی ما برای کنترل و واکنش موثر به همه‌گیری‌های عفونی مانند آنچه در پاندمی اخیر رخ داد، کمک می‌کند.