در واپسین روزهای شهریور ۱۴۰۱ قتل «مهسا (ژینا) امینی»، آغازگر خیزشی شد که با شعار «زن، زندگی، آزادی» توجه جهانیان را به خود معطوف کرد. نام این دختر جوان کرد ایرانی اسم رمز جنبشی شد که از کردستان و تهران آغاز و به سایر نقاط ایران رسید. بسیاری از تحلیلگران از اعتراضات سراسری اخیر در ایران با عنوان «انقلاب زنانه» یاد میکنند. با این حال باید توجه داشت که جنبش زنان برای برابری در جهان و ایران قدمتی بسیار طولانی دارد. گفته میشود افلاطون از نخستین افرادی بود که چهار قرن پیش از میلاد مسیح تلاشهای زنان برای رسیدن به مناصب دولتی را ارج نهاد و از آن حمایت کرد. نویسندگان و هنرمندان دوره رنسانس که به عنوان دوران گذار بین قرون وسطی و عصر جدید شناخته میشود، در آثار خود به دفاع از زنانی پرداختند که به دنبال بروز استعدادهای خود در هنر و ادبیات بودند. این دوره را میتوان آغازی بر جنبشهای منسجم زنان در غرب دانست که از قرن هجدهم و با شروع عصر روشنگری شکل گرفت و در قرون نوزدهم و بیستم میلادی به اوج خود رسید.
جنبش مدرن زنان ایرانی همزمان با جنبش مشروطه آغاز گردید. در این دوران انجمنهای زنان متعددی به طور مخفیانه شکل گرفت که هدف اغلب آنها تاسیس مدارس برای دختران، آموزش زنان در زمینه سلامتی جنسی و خطرات ازدواج و بارداری زودهنگام، تاسیس بیمارستان برای زنان و آشنای آنان با حقوق مدنی بود. بسیاری از این انجمنها به دلیل مخالفت سنتگرایان و روحانیون شیعه کمی پس از تاسیس تعطیل شدند. انجمن حریت نسوان (انجمن آزادی زنان)، جمعیت پیک سعادت نسوان، جمعیت نسوان وطنخواه از جمله سازمانهایی بودند که در دوران مشروطه فعالیت داشتند. همچنین میتوان به نشریاتی با سردبیری زنان و با محوریت حقوق آنان از جمله دانش (دکتر معصومه کحال)، شکوفه (مریم عمید)، زبان زنان (صدیقه دولتآبادی)، پیک سعادت نسوان (روشنک نوعدوست)، نامه بانوان (شهناز آزاد)، عالم نسوان (ارگان فارغالتحصیلان عالی مدرسه دخترانه آمریکایی)، جهان زنان (فخرآفاق پارسا)، نسوان وطنخواه (محترم اسکندری)، دختران ایران (زندخت شیرازی) اشاره کرد. اغلب این نشریهها و انجمنهای مستقل در دوره بسته شدن نشریات منتقد و همزمان با افزایش کنترل حکومتی بر مطبوعات در سلطنت رضا شاه پهلوی تعطیل شده و برخی از اعضا آنها به زندان افتادند.
دو دهه پس از این وقایع و در زمستان سال ۱۳۴۱ همزمان با انقلاب سفید در دوران محمدرضا شاه پهلوی، حق رای زنان در ایران به رسمیت شناخته شد. گرچه این امر با مخالفتهای شدید مراجع تقلید و روحانیون همراه بود اما حکومت وقت از مواضع خود عقبنشینی نکرد. در این راستا دکتر فرخرو پارسا، پزشک، آموزگار، استاد دانشگاه، فعال حقوق زنان و سیاستمدار ایرانی نخستین زنی بود که به عنوان نماینده تهران به مجلس شورای ملی راه یافت.
زنان ایرانی در عرصه درمان
زنان ایرانی از دوران گذشته به صورت سنتی در نقش پرستار و قابله (ماما) فعالیت داشتند؛ با این حال ورود آنان به عرصه پزشکی مدرن در اواخر دوران قاجار به وقوع پیوست. یاکوب ادوارد پولاک، پزشک و مردمشناس اتریشی که در اواسط قرن نوزدهم میلادی در ایران به آموزش پزشکی مشغول بود در نوشتههای خود به نقش زنان پزشک ایرانی در دربار قاجار اشاره کرده است.
نخستین مرکز درمانی زنانه یعنی بیمارستان نسوان (امیراعلم کنونی) در سال ۱۳۲۲ خورشیدی در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی و با هدف تربیت پرستار و ماما تاسیس شد. در نخستین سالهای تاسیس این بیمارستان به دلیل کمبود پزشکان و پرستاران زن، چند پزشک زن خارجی به ایران دعوت و در آن جا استخدام شدند اما با ورود زنان به عرصه پزشکی مدرن و پرستاری نوین حضور آنان در حوزه درمان پررنگتر شد. اقدس غربی و اختر فردوس، نخستین زنانی بودند که در دوره رضا شاه پهلوی به دانشگاه تهران وارد شده و به عنوان اولین داروسازان زن ایرانی شناخته میشوند. همچنین در این راستا میتوان به افرادی مانند سکینه پری، نخستین زن جراح و سرطانشناس، نصرتالملوک کاشانچی، نخستین زن در حوزه پزشک قانونی، بدری تیمورتاش، نخستین زن دندانپزشک و سادات سید باقر مداح، به عنوان مادر پرستاری نوین ایران اشاره کرد. آموزش پرستاری نوین در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۸ با تاسیس آموزشگاههای پرستاری شرکت نفت آبادان، هلال احمر همدان و تهران، نمازی شیراز و جرجانی مشهد به شکل رسمی آغاز و انجمن صنفی پرستاران در سال ۱۳۳۶ تشکیل گردید.
با وقوع انقلاب ۵۷ در ایران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که پیشتر به نام «وزارت بهداری» شناخته میشد مشغول به کار شد که وظیفه اصلی آن مدیریت و نظارت بر مراکز بهداشتی و درمانی کشور، سیاستگذاریهای بهداشت و درمان و مدیریت دانشگاههای علوم پزشکی است. ادامه تلاشهای فعالان حقوق زنان برای آگاهی بخشیدن به جامعه در راه رسیدن به حقوق برابر انسانی سبب گردید تا اکنون نیمی از کادر درمان ایران را دست زنان ایرانی قرار گیرد. حتی با وجود فشارهای جامعه و حکومت برای محدود کردن زنان، آنان با قدرت پیش رفته و از تحصیل و کار دست نکشیدند.
زنان ایرانی در صد سال گذشته در تلاش برای احقاق حقوق خود به راههای مختلف بودند. بدست آوردن حق تحصیل و ورود به دانشگاه از مهمترین دستاوردهای این جنبش صد ساله است. با این حال حتی با پیشرفت جوامع امروزی، زنان ایرانی فعال در زمینه درمان با مشکلات بسیاری روبرو هستند. قوانین اسلامی در کنار قوانین مدنی ایرانی همواره موانع بزرگی در راه پیشرفت تحصیلی و کاری زنان بودهاند و پزشکان، پرستاران و سایر اعضای کادر درمان نیز از این مشکلات مستثنی نبوده و نیستند. بسیاری از آنان پس از انقلاب ۵۷ از تحصیل و کار منع شدند و این مساله تا کنون به صورتهای گوناگون ادامه داشته است.
با شروع پاندمی اخیر و شیوع کووید-۱۹ در جهان، اعضای کادر درمان به عنوان اولین خط مبارزه با این بیماری وارد عمل شدند. ایران از جمله کشورهایی بود که به دلیل اتخاذ تصمیمات اشتباه دولتی در حوزه سلامت و درمان در زمره نقاطی با بیشترین میزان ابتلاء و مرگ قرار گرفت. این مساله کادر درمان را نیز دچار مشکلات متعددی کرد و بسیاری از اعضای کادر درمان، از جمله زنان پرستار و پزشک در نتیجه سیاستهای غلط وزارت بهداشت در اثر ابتلاء به کرونا جان باختند؛ اتفاقی که به گفته تحلیلگران با اتخاذ سیاستهای درست و علمی تا حد زیادی قابل پیشگیری بود.
از ابتدای خیزش انقلابی مردم ایران، عدهی بیشماری از ایرانیان از جمله زنان اعضای کادر درمان کشته شده، به بهانههای واهی و اتهامات دروغ بازداشت شده، مورد آزار و شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفته و در دادگاههای جمهوری اسلامی طی فرآیندهای غیر قانونی و نمایشی و بدون دسترسی به وکیل انتخابی برای دفاع از حق خود، احکام سنگین و غیرمنصفانه دریافت کردهاند. مبارزه زنان ایرانی برای احقاق حقوق انسانی، مدنی، سیاسی، کاری و تحصیلی همواره ادامه دارد. آنان با امید در راهی قدم نهادهاند که گرچه دشوار مینماید، اما روشن است.
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور (حافظ)
آدرس ما در آمریکا
2785 PACIFIC COAST HWY. SUITE E719 TORRANCE, CA 90505 USA
به ما پیغام بفرستید
@theiipha
از ما بپرسید
info@iipha.org
به ما خبر بدهید
secure@iipha.org